Wednesday, April 15, 2015

دژ قهقهه -قلعه ای که در آن هیچکس نخندید

مخوف ترین زندان صفویه…

فکر اینکه این قلعه چه جور جایی برای زندانیان بوده رعشه بر اندام هر بیننده ای میندازه!

دژ یا قلعه قهقهه در بخش مرادلو ، ما بین روستای گنچویه و قره آغاج کلان از توابع مشگینشهر و در فاصله ۷۵ کیلومتری شمال مشکین شهر در استان اردبیل واقع شده است
در زمان صفویان از قلعه قهقهه به عنوان زندان و محل نگهداری خزائن سلطنتی و دژ دفاعی استفاده میشد. (برای اطلاعات عمومی: یک کتاب هست به اسم زندانی قلعه قهقهه پیشنهاد می شود.)
این قلعه در تپه سنگی به ارتفاع تقریبی ۱۰۰۰ متر از زمینهای اطراف قرار دارد. قلعه ای که ۳۰۰متر با زمینهای مجاور و ۱۲۰۰متر از سطح دریا فاصله داره، آب و هوا در زمستان فوق العاده سرد (مخصوصا شبها) و فوق العاده گرم در تابستان با بادهای فصلی در بهار…






دژ قهقهه  زندانی های بسیار مهمی رو پذیرا بوده از پسر شاه تهماسب یکم (که شاه بعدی شد) تا حاکم گیلان و تبریز و پاشاهای عثمانی. این دژ در آن زمان در وهله اول کاربری زندان داشته و بدلیل نگهداری از اشخاص سرشناس که امکان براندازی و سرنگونی پادشاه رو داشتند توسط قشون نظامی محافظت میشده تا خیال شاه از یاغی ها و خودسرها و هرکس که مطیع نباشد راحت باشد!
زندانیان در قلعه در سلولهایی مستطیلی که در دل سنگ با ۱۰متر طول ۵متر عرض و عمق ۵متر حفر شده بود، نگهداری میشدند و سقف سلول احتمالا با چوب و کاه پر میشده و همین سنگی بودن دیوارها باعث میشد در زمستان سرما و در تابستان گرمای طاقت فرسا امان از زندانیان بخت برگشته بریده شود! کوهی که قلعه درآن واقع شده به تمام زمینهای مجاور مشرف است و تنها راه ورودی همانی است که امروزه نیز از آن به قلعه دسترسی است و دورتا دور قلعه پرتگاه هایی با عمق ۳۰۰متر امکان ورود غیرقانونی را به قلعه غیرممکن میکند و شاید همین دلیلی بود برای اینکه شاه تهماسب یکم  ۱۹ سال و ۶ ماه و ۲۱ روز پسرش شاه اسماعیل دوم را آنجا زندانی کند. وی مردی شجاع جنگجو و تیغزن بیدریغ بود و به علت زیادهروی در امورات پدری و گردن ندادن به فرامین پدر دستگیر و در قلعه قهقهه تا مرگ پدر در زندان مخوف دوام آورد و سرآنجام با گردش دوران پا به قدرت نهاد و بسیاری از کسان و خویشان را که در این مدت پادرمیانی نکرده بودند از دم تیغ گذراند.






















در سال ۱۰۱۸ هجری قمری در ۲۴ سال سلطنت شاه عباس زندانیان زندان با استفاده از فرصت، نگهبان را کشته و زندان را به تصرف خود در آورده و این زندانیان که بیشتر از کردها و عثمانیها بودند و بزرگ آنها مصطفی پاشا و احمد پاشا و کورحسن بودند، به مدت دو ماه زندان را در تصرف خود داشتند تا با میانجیگری خواجه مقصود علی با اعلام عفو و وعده، شورش را خوابانید و قلعه را به تصرف خود درآورد.
از دیگر زندانیان مشهور دژ، خان احمد خان امیر گیلان بود که در سال ۹۷۵ ق. بر اثر شورش دستگیر و در زندان قهقهه زندانی شد ولی چون والی گیلان بود شعری سروده و تسلیم شاه تهماسب کرد.

از گردش چرخ واژگون میگریم
و از جور زمانه بین که چون میگریم

با قد خمیده چون صراحی شب و روز
در قهقههام و لیک خون میگریم

و در جواب یکی از ادبای دربار مینویسد:

آن روز که کارت همگی قهقهه بود
با رای تو رای سلطنت صد مهه بود

امروز در این قهقهه با گریه بساز
کان قهقهه را نتیجه این قهقهه بود

در مسیر رسیدن به قلعه انگار طبیعتِ زیبا رخ نمایی میکرد طبیعتی که تمام نقاشی ها رو زیر سوال میبرد طبیعتی غیرقابل وصف اصلا مگر زیبایی توصیف دارد!؟ انگار همه نقاشی ها وام دارش بودند انگار قرار نیست این همه توازن در یکجا باشد. انگار تپه های کوتاه بلند با انواع طیف رنگ سبز قرار بود بهم بگویند ببین و سیراب شو اما من سیراب نمیشدم، زیبایی انقدر بود که مجبور به عکس العمل شدم و هرچند کیلومتر ماشین رو متوقف کردم و چشم دوختم به طبیعتی چشم نواز و تحسین برانگیز از گله های گاو و گوسفند مشغول چراه در تپه های سبز گرفته تا کوههایی با عظمت و نهایت زیبایی و توازن با زمینهای اطرافش یا حتی خانه های روستاییان که انگار برای همگون بودن با محیط خونه میسازند. گهگاهی چمنزاری میدیدم با دامنه ای پر از گلهای زرد و قرمز که انگار نقاشی یه خاطره انگیزی بود بدون قاب در دل طبیعت وحشی، گاهی هم کوه ها میرقصیدند در دل تپه های پوشیده از چمن تا بی نهایت و فقط زیبایی بود و زیبایی و زیبایی… ایکاش الان پیش اون خودنمایی پر غرور طبیعت بودم…




















برای رسیدن به قلعه باید از پلکان صخره طبیعی که مارپیچ به قلعه میرسد عبور کرد که حدود۱ ساعت زمان بُرد، البته در بین راه جاهایی هم باید صخره نورد بود چراکه در نزدیکی ورودی قلعه (تقریبا۵۰ متر آخر) راه بسیار ناهموار و دلهره آور میشود، در جاهایی پله ای هم نیست و در بین راه نردبانی با۳ پله میبینید که جدیدا برای دسترسی راحتتر قرار دادن و از همه دلهرهآورتر زمانی که از بالای کوه و نزدیکی در ورودی قلعه به پایین نگاه میکنید و بر روی پلکانی لغزنده که گاه جایی برای محکم کردن جای پا دارد و گاه ندارد به قلعه میرسید. منظره کوه هاو دشتهای اطراف مبهوت کننده است وقتی از پلکان بالا میروید…

سطح قلعه حدود ۵ هکتار (۱۰۰×۵۰۰) و اختلاف سطح در سطح فوقانی قلعه کمتر از ۳۰ متر است. دارای ۲ورودی است میباشد که از هم حدود ۴۰متر فاصله دارند احتمالا برای چک کردن تازه واردها به کار می رفته است (چون امکانی در قبل از وردی اول بدلیل ناهموار بودن مسیر برای اینکار نیست) و برجهایی مشرف به ورودی وجود دارد تا هر امکانی برای دسترسی غیرقانونی به قلعه غیرممکن باشد… بعداز ۲ورودی به منطقه وسیع و سرسبز بالای کوه که تقریبا هموار هم هست میرسید با پستی و بلندیهایی طبیعی که بالای قله کوه را به چند بخش مجزا برای ساختن قلعه مساعد میکند در مرتفع ترین قسمت قلعه ساختماهای مسکونی و مرکز فرماندهی قرار داره تا تمام محیط دژ قهقهه زیر نظر باشد!

در قلعه ۱۸ آب انبار در دل کوه همانند حوضچه ای (۱۰متر *۴متر) تعبیه شده تا آب باران را در خود نگه دارد، پس احتمالا قهقهه ساکنین زیادی در خود جای داده بود هرجا امکانی بود و تخته سنگ بزرگی آب انبار شده بود حتی در جایی از قلعه در سراشیبی بین قسمتهای هموار ۳آب انبار تعبیه شده بود و هنوز هم کاربری خوشون رو بعداز گذشت ۷۰۰-۸۰۰ سال هنوز حفظ کرده بودند هنور لبریز از آب بودند…
در بالای کوهی که قلعه برآن بود باد شدید میوزید بادی که گاهی کمک حال کوهپیمایی بود و گاهی دلیلی برای پرت شدن از قلعه! دورتا دور قلعه مشخصا یا پرتگاه بود یا سنگهایی که با دست بینشون رو شکافته بودن تا پرتگاه بشند.



در میانه راه رسیدن به قلعه چشمه ای بود که آبی گازدار داشت درست شبیه نوشابه های گازدار و به "آب قهقهه"معروف است.گفته میشود برای سنگ کلیه خیلی خوبه و بهمین دلیل بجز محلی ها توریستهایی زیادی  به اونجا می اومدن و بطری بطری آب میبردند ...
در طول مسیر محلی ها درحال گشت زنی و کندکاو در دشت بودن و وقتی دلیل رو جویا شدم قارچی توجهم رو جلب کرد که در خاک رشد میکرد و بیشتر در حوالی قهقهه میرویید قارچی با رنگ قهوه ای و بشکل سنگ! نکته جالب این بود که محلی ها از باد کردن و ترک خوردن خاک متوجه میشدن قارچ آنجا رشد کرده! این قارچ که به دنبلال  معروف است  هم قیمت گوشت در بازار معامله میشد چیزی حدود کیلویی ۲۰تا۳۰ هزار تومن! دنبلال را بعد از ۱ساعت در آب گذاشتن (برای جدا شدن گل و خاک از سطحش) خرد کرده و با پیاز سرخ کنید تا طعم شگفت انگیز آنرا تجربه کنید! گفته میشود دنبلال در مرز ترکیه تا کیلویی ۳۰۰هزار تومن به مشتری های ترک فروخته می شود!

هر قلعه ای میراث دار تاریخی بینظیر و شنیدنی هست گاهی شاد گاهی غمگین و گاهی ترسناک اما نکته ای که باعث اندوه و تاسف میشه اینه که تا کنون هیچ مستند ساز و فیلمسازی تصمیم نگرفته تا راوی داستانهاشون باشه… چقدر حیف که باید فقط تجسم کرد چه بر زندانیان و اهالی قلعه گذشته...

سعی کردم عکسهای زیادی بگیرم تا شما رو هم شریک کنم در بازدید از دژ قهقهه امیدوارم تونسته باشم ذره ای از عظمت و زیبایی این نقطه از ایران رو بنمایش بذارم…اگر اینترنت هم اجازه بده سعی میکنم فیلمهایی که ازین منطقه گرفتم رو بنمایش بزار
و درآخر لازمه از  سامانتای توییتر تشکر کنم برای ویراستاری این متنِ...

No comments:

Post a Comment